کد خبر : 509
تاریخ انتشار : یکشنبه ۵ شهریور ۱۴۰۲ - ۲۰:۵۳

برای حفاظت از کشور و ناموس همیشه خواهیم ماند

برای حفاظت از کشور و ناموس همیشه خواهیم ماند

گفتگو با امین استایی آزاده سرافراز روستای فتویه شهرستان بستک :   برای حفاظت از کشور و ناموس همیشه خواهیم ماند   به مناسبت سالروز ورود اولین گروه آزادگان به میهن اسلامی خدمت امین استایی آزاده و جانباز 30 درصد اهل روستای فتویه شهرستان بستک رسیدیم و با وی به گفتگو نشستیم که با هم

گفتگو با امین استایی آزاده سرافراز روستای فتویه شهرستان بستک :

 

برای حفاظت از کشور و ناموس همیشه خواهیم ماند

 

به مناسبت سالروز ورود اولین گروه آزادگان به میهن اسلامی خدمت امین استایی آزاده و جانباز 30 درصد اهل روستای فتویه شهرستان بستک رسیدیم و با وی به گفتگو نشستیم که با هم این گفتگو را می خوانیم :

 

خودتان را معرفی بفرمایید؟

امین استائی اهل وساکن شهرستان بستک دهستان فتویه شهرستان بستک و متولد 4/10/1346

 

 

از چگونگی خود به جبهه بگویید؟

در سال ۱۳۶۶ به خدمت مقدس سربازی رفتم در آن زمان کشور در حال جنگ با کشور عراق بود. صدام  حسین که به خیال خودش ابر قدرت منطقه  بود و انقلاب ایران که به رهبری امام خمینی درسال ۵۷ به پیروزی رسید. صدام حسین که فکر می‌کرد یک شبه می‌تواند کشور ایران که تازه انقلاب شده را به تصرف خود در آورد با همکاری کشور های اروپایی و عرب به ایران حمله کرد و در برابر نیروهای  ارتشی و نظامی و مردمی ایران در باتلاق گیر کرد و به مدت هشت سال این جنگ به درازا کشید که با پیروزی دلیر مردان ایران اسلامی به پایان رسید و عراق مقصر اصلی جنگ شناخته شد.

 

چه مدت و از چه تاریخی تا چه و در کجا اسیر بودید؟

من در تاریخ 1367/02/18  به منطقه عملیاتی فکه جز لشکر ۷۷ خراسان توپ خانه ۳۶۸ انجام به خدمت بودم در تاریخ 1367/05/29 در منطقه زبیداد به اسارت نیروهای بحثی در آمدم  و در تاریخ 1369/06/17به میهن بازگشتم.

 

از خاطرات اسارت در عراق برایمان صحبت بفرمایید؟

من به دلیل اینکه تسلط به زبان انگلیسی و عربی و هندی داشتم در اسارت برای دوستانم کلاس زبان تشکیل داده بودم. یک روز یکی از بچه ها پاکت نمکی آورد و گفت برایم ترجمه کن که روی آن به انگلیسی نوشته بود و من برایشان ترجمه کردم روز بعد عراقی‌ها  مرا به بیرون بردند و گفتند. چرا به کشورمان توهین میکنید و گفتم چه شده گفتند تو کلاس تشکیل دادی و گفتی این نمک ساخت هندوستان است و عراق هیچی از خودش ندارد و در جواب گفتم من فقط برایشان هرچه که نوشته بود ترجمه کردم . آنها عصبانی شدند و مرا شکنجه دادند و زمستان سرد در آب یخ زده انداختند و با کابل و باتوم به جان ما افتادند و بدنمان را کبود کردند وگفتند خدای همه شما اسرا ما هستیم و  مرگ و زندگی شما دست ماست

وهمه ما را در یک اتاق  خیلی کوچک و کثیف می‌ چپاندند به طوری که به سختی نفس می‌کشیدیم و به مدت یک هفته درآنجا بدون غذا  و دستشویی نگه داشتند  و آب  کثیفی با لوله از پنجره همان اتاق  می‌ریختند  که نمی‌توانستیم بخوریم شکنجه هایی است که گفتنش برای خودمان هم سخت هست و نمی‌توان بیان کرد.

 

اگر باز جنگ شود حاضرید برای دفاع از کشور به میدان بیایید؟

برای حفاظت از کشور و ناموس مان حاضریم تا پای جان بجنگیم

 

هر صحبتی دارید بفرمایید؟

از مسئولین می خواهم برای مردم خدمت کنند و تا زمانی که میز مسئولیت را در اختیار دارند قدر این فرصت را بدانند و به مردم خدمت خالصانه کنند زیرا فرصت ها مثل باد در حال گذر است .از شما که در اطلاع رسانی جامعه تلاش می کنید تشکر می کنم .

 

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.