کد خبر : 713
تاریخ انتشار : دوشنبه ۲۸ اسفند ۱۴۰۲ - ۶:۳۵

جلودار مهران سردار چریکها

جلودار مهران سردار چریکها

  جلودار مهران سردار چریکها   به قلم محمد محمدیان کوخردی   از بزرگان منطقه کوخرد! می‌گویند جلودار مهران که رودخانه و محل به نام او به یادگار مانده‌است، درمحل پاسگاه ژاندارمری مِهران کنونی از توابع کوخرد شهرستان بستک استقرار داشته‌است و به تدریج کاروانها (قافله‌ها) اطرافش جمع می‌شدند. جلودار مهران سردار چریکها بود که

 

جلودار مهران سردار چریکها

 

به قلم محمد محمدیان کوخردی

 

از بزرگان منطقه کوخرد! می‌گویند جلودار مهران که رودخانه و محل به نام او به یادگار مانده‌است، درمحل پاسگاه ژاندارمری مِهران کنونی از توابع کوخرد شهرستان بستک استقرار داشته‌است و به تدریج کاروانها (قافله‌ها) اطرافش جمع می‌شدند.

جلودار مهران سردار چریکها بود که از کاروانها (قافله‌ها) در برابر دزدان حمایت می‌کرد، چون قدیمیها می‌گویند که تهیه مایحتاج زندگی به وسیله قافلهٔ ألاغ و قاطر و شتر بوده و برای اینکه از ناامنی بین‌راه مصون باشند قافلهٔ بزرگی به صورت دسته جمعی حرکت می‌کردند، و با گروه زیادی از افراد مسلح از طریق بندر عباس به یزد مسافرت می‌نمودند تابستان حرکت می‌کردند و زمستان برمی‌گشتند. خشکبار وانواع پارچه‌ها و پرده‌های یزدی می‌آوردند و از اینجا هم خرما، بادام کوهی و مواد غذائی و عبای گوده‌ای همراه می‌بردند.

صدای «جلودار مهران» پیر و جهاندیده‌است که پس ازطی کتل و گردنه‌های (گوچی) هوا را می‌شکافد و بر دل کاروانیان خسته می‌نشیند.. داریم به کوخرد  نزدیک می‌شویم ، دیگر چیزی نمانده‌است.

چند اسب و تفنگچی در جلو و عقب ، و کاروان شتر در میانه، به امید رسیدن به کاروانسرای پررونق و آباد کوخرد با لبخند به استقبال استراحت می‌روند. باشد که دمی بیاسایند و غبار ره از رخ گیرند و در تلاقی با کاروانهای دیگر کالا دهند و کالا بستانند و در شهر پررونق که کودکان سر از پانشناخته با جلیقه‌های زربفتشان به استقبالشان می‌آیند، خرید و فروشی بنمایند و ره خویش در پیش گرفته از خم کتل گذشته به بستک برسند و پس از آن ره به سوی لار و… در وادیهای دیگر و سرانجام گام درپی نان.

ولی برای آنان اینجا (کوخرد) (سیبه) جا ی دیگری است و کاروانسرای آن دیگرگونه …صدای جرس که از دور به گوش می‌رسد شهر رنگ و روی دیگر می‌گیرد.شادی و نشاط در می‌گشاید و خوان نعمت گسترده می‌گردد.

مطمئنا سعدی شیراز از این راه به سوی کیش تاخته و حافظ نیز از همین راه تنها سفر خویش به سوی ساحل خلیج فارس را به انجام رسانده‌است. همانگونه که ابن بطوطه دراین مسیر کوخرد مصفا را دیده وبا دل در آن آرمیده که در کتاب خویش از آن یاد نموده‌است.

زمان در گذر است و ساربانش درگوش جرس برمی دارد ((که بربندید محملها))… و ماییم نشسته برشتران کند پای خیالی که دیریست نسیم خوش آهنگ کودکان گریزپای به استقبالش نیامده … ماییم و کاروانسرای ویران شدهٔ از یاد رفته‌ای که بربام نگاهش دیگر کبوتر هم لانه نمی‌کند.

خیلی وقتها دراندیشه خویش به این پرسش می‌رسم که آیا ما همراه با کاروان تمدن به پیش تاخته‌ایم یا در زیر گرد و غبار به جامانده از آن کاروانیانی که روزگاری کوخرد ما محل شان بوده مانده‌ایم یا خدای ناکرده خود را در سایه کوه ناخ به فراموشی زده ایم؟

خوجسته باد «کوخرد» باستان نوروز           که یادی ز «سیبه» به یادگار آمد

 

 

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.